سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خیرى را که آتش دوزخ در پى بود خیر نتوان به حساب آورد ، و شرّى را که پس آن بهشت بود ، شرّ نتوان وصف کرد . هر نعمتى جز بهشت خوارست ، و هر بلایى جز آتش دوزخ عافیت به شمار . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 86 آبان 1 , ساعت 2:20 عصر

 

 

سلام، باز هم می‌خواهم شعری از سعدی را که آقای شجریان به صورت هنرمندانه‌ای در آلبوم نوا و در دستگاه  شور، بیات ترک و سه گاه، مرکب‌خوانی کرده است تقدیمتان کنم:

 

ما گدایان خیل سلطانیم

شهربند هوای جانانیم

 

بنده را نام خویشتن نبود

هرچه ما را لقب دهند، آنیم

 

گر برانند و گر ببخشایند

ره به جای دگر نمی‌دانیم

 

چون دلارام می‌زند شمشیر

سر ببازیم و رخ نگردانیم

 

دوستان در هوای صحبت یار

زر فشانند و ما سر افشانیم

 

ای خداوند عقل و دانش و رای

عیب ما را مکن که نادانیم  **

 

هر گلی نو که در جهان آید

ما به عشقش هزاردستانیم

 

تنگ چشمان نظر به میوه کنند

ما تماشا کنان بستانیم

 

تو به سیمای شخص می‌نگری

ما در آثار صنع حیرانیم

 

هرچه گفتیم جز حکایت دوست

در همه عمر از آن پشیمانیم

 

سعدیا بی وجود صحبت یار

همه عالم به هیچ نستانیم

 

ترک جان عزیز بتوان گفت

ترک یار عزیز نتوانیم **

 

** از این ابیات در آواز استفاده نشده است.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ