سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش خود را نادانى میانگارید ، و یقین خویش را گمان مپندارید ، و چون دانستید دست به کار آرید ، و چون یقین کردید پاى پیش گذارید . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 86 بهمن 21 , ساعت 6:16 عصر

 

 

سلام، فکر می‌کنم اغلب شما آلبوم بوی باران جناب شجریان را شنیده باشید. امروز یکی از غزلهای مولانا جلال‌الدین بلخی را که با ارکستر سمفونیک اجرا شده‌است، انتخاب کرده‌ام. البته این غزل در قالب آلبوم قاصدک در دستگاه ماهور هم عرضه شده است و جالبتر آنکه قطعاتی از آن را یک بار دیگر در کنسرت آذر 84 تهران با همنوازی آقایان علیزاده و کلهر و همایون شجریان در دشتی اجرا و در آلبوم ساز خاموش عرضه کرده‌اند:  

 

 

رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن

ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

 

ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها

خواهی بیا ببخش و خواهی برو جفا کن

 

از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی

بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن

 

ماییم و آب دیده، در کنج غم خزیده

بر آب دیده ما صد جای آسیا کن

 

خیره‌کشی است ما را، دارد دلی چو خارا

بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن

 

بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد

ای زردروی عاشق، تو صبر کن، وفا کن

 

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد

پس من چگونه گویم، کین درد را دوا کن

 

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم

با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

 

گر اژدهاست بر ره، عشقیست چون زمرد

از برق این زمرد، هین دفع اژدها کن  **

 

بس کن که بیخودم من، ور تو هنر فزایی

تاریخ بوعلی گو، تنبیه بوالعلا کن **

 

** این ابیات در آواز اجرا نشده‌است.

 


سه شنبه 86 بهمن 9 , ساعت 5:57 عصر

تصویر: تابلوی سرو چمان، اثر استاد بدرالسما

 

 

سلام، امروز غزلی از خواجه شیراز، حافظ را که جناب شجریان در کنسرت سوییس، در دستگاه

ماهور اجرا و در آلبوم سرو چمان عرضه کرده است تقدیم می‌کنم:

 

 

سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند

همدم گل نمی‌شود، یاد سمن نمی‌کند

 

دی گله‌ای ز طره‌اش کردم و از سر فسوس

گفت که این سیاه کج، گوش به من نمی‌کند **

 

تا دل هرزه‌گرد من رفت به چین زلف او

زان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند

 

پیش کمان ابرویش لابه همی کنم ولی

گوش کشیده‌است از آن، گوش به من نمی‌کند **

 

با همه عطف دامنت آیدم از صبا عجب

کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی‌کند

 

چون ز نسیم می‌شود زلف بنفشه پرشکن

وه که دلم چه یاد از آن عهدشکن نمی‌کند **

 

دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود

جان به هوای کوی او خدمت تن نمی‌کند

 

ساقی سیم ساق من گر همه درد می‌دهد

کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی‌کند

 

دستخوش جفا مکن آب رخم که فیض ابر

بی مدد سرشک من در عدن نمی‌کند **

 

کشته غمزه تو شد حافظ ناشنیده پند

بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند **

 

** این ابیات در آواز اجرا نشده‌است.

 

 


سه شنبه 86 دی 25 , ساعت 6:29 عصر

سلام،

غزلی از حضرت حافظ را که آقای شجریان در کنسرت سوییس و در دستگاه ماهور اجرا کرده و شما آن را در آلبوم  سرو چمان شنیده اید، تقدیم می‌کنم:

 

 

خوش است خلوت اگر یار، یار من باشد

نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد

 

من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم

که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

 

روا مدار خدایا که در حریم وصال

رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد

 

همای گو مفکن سایه شرف هرگز

در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد

 

بیان شوق چه حاجت که حال آتش دل

توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

 

هوای کوی تو از سر نمی‌رود ما را

غریب را دل سرگشته با وطن باشد

 

به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ

چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد **

 

** این بیت در آواز اجرا نشده است.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ